bahar
|
بعدِ صبحانه ابروهايش بالا رفت. دنبال كيفش روي صندلي كناري گشت. درش باز بود. پاكت سيگارش را درآورد. نظرات شما عزیزان:
سلام لذت بردم به منم سر بزن ببین وب ام چطوره؟
وقتی میشی نیاز من اگه نباشی پیش من
اشکای چشمامو ببین که می ریزه به پای تو بازم بی قرارم و دلواپس نگاه تو تموم هستی منی کاشکی همیشه پیشم بمونی ... mamnonam bahar gan ke davatam kardi fadat besham duste azizam دیوانه متفکر
ساعت22:14---10 آبان 1390
برچسبها: |
|